افزایش تاثیر رسانهها بر افکار عمومی و وابستگی به اخبار میتواند یک نوع محرک قدرتمند باشد که هم دارای جنبههای خوب و هم بد است. مسئله مهم در این میان این است که سواد رسانهای مخاطب را بالا ببریم تا از آثار منفی اخبار دور باشد. افزایش سواد رسانهای مانند واکسینه کردن مخاطب در مقابل سیلی از اخبار نادرست و غیر دقیق است. چون نمی توان کنترل موثری بر محتواهای خبری با وجود شبکههای مختلف خبری رسمی و غیررسمی داشت، بهترین اقدام افزایش سواد رسانهای است.
تاثیر رسانهها در جهان نه تنها بر تصمیمگیریهای مراکزی مانند فدرال رزرو و بانک مرکزی اروپا مشهود است، بلکه بر کل جامعه تاثیر میگذارد زیرا بر آنچه که میدانند، فکر و احساس میکنند تاثیر میگذارد. میزان تاثیرگذاری رسانهها بر افکار عمومی تا جایی است که اولویتهای افکار عمومی گاهی توسط رسانهها مشخص و جابجا میشود. بر این اساس، رسانهها نقش مهمی در هدایت افکار عمومی دارند. این موضوع نشان میدهد رسانهها تا چه میزان از یکسو هدایتگر در جهت مثبت و تا چه میزان خطرناک در جهت هدایت به مسیر نادرست هستند. این در مورد تمام موضوعات مبتلا به جامعه اعم از سیاسی، فرهنگی و اقتصادی صدق میکند. در حوزه اقتصاد نیز رسانهها میتوانند افکار عمومی را دستکاری کنند و بر حوزه اقتصاد نیز اثر منفی بگذارند. با وجود این، غیر از نقش رسانهها، باید اثر عوامل اقتصادی و سایر متغیرها نیز بر روندهای اقتصادی مورد بررسی قرار گیرند. بر این اساس، میتوان گفت مشکلات بانکهای مرکزی متمایز و کاملاً خاص است.
اینکه نفوذ رسانهها در تصمیمات کلان سیاستگذاران در همه حوزهها و به ویژه اقتصادی و پولی نیز کشیده شده، میتواند بر تصمیمات سازمانهای دولتی از دولت به عنوان یک کل گرفته تا بانک مرکزی برای آنچه که در تلاش هستند انجام دهند، تاثیر بگذارد. در موارد ضعیفتر، کاری را که آنها تصمیم میگیرند انجام دهند، به طرز ناامیدکنندهای نابود و خراب میشود.
نوع عملکرد رسانهها میتواند در برنامههای کلان و مهم اقتصادی از جمله کنترل تورم نیز اثرگذار باشد و انگیزههای ارائهدهندگان اخبار واقعاً از خود خبر صادر نمیشود. آنها از برنامههای تجاری یا دیدگاههای سیاسی کسانی که مالک یا سرمایهگذاران رسانهای هستند، تاثیر میگیرند.
بانکهای مرکزی دارای مجموعهای از مسئولیتها و آسیبپذیری متمایز در برابر آزار رسانهای هستند. آنها باید به هموطنان خود اطلاع دهند که چقدر هزینه کردن برای آنها عاقلانه بوده و یا اینکه تلاش برای پسانداز ضروری است. مسئولیت بانک مرکزی این است آنچه را که برنامه و انتظار انجام آن را دارد، به بهترین شکل ممکن در قالب یک سیاست رسانهای منتقل کند تا شهروندان بتوانند بودجه خود را مطابق با آن تطبیق داده و دولتها نیز بتوانند سیاستها را به روشی سنجیده انتخاب و اجرا کنند.
بنابراین خود بانکهای مرکزی با ارائه اخبار درست و صحیح، میتوانند نقش مهمی در هدایت اقتصادی مردم داشته باشند. با وجود آنکه لازم نیست همه سیاستها توسط بانک مرکزی ارائه شود، ولی با ارائه سیاستهای کلان، میتوان افکار عمومی را متوجه روندهای اقتصادی در جریان و آینده کرد.
نظر شما